طوری عدالت را برقرار می کردم که حتی نگاه کردن به بچه ها را هم تقسیم می کردم
در میان دانش آموزان فرق نمی گذاشتم وطوری مسائل را برایشان ساده می کردم
که با آسانی در مغز آنها خطورمی کرد
و طوری با بچه ها رفتار می کردم که لج ولجبازی در میان آنها وخودم نباشد
و یک کلاس دوستانه ودرعین حال جدی داشته باشم
وهیچ وقت یک دانش آموز را برای ضعیف بودن در میان دوستان تحقیر نمی کردم
وغرور وتکبر یک دانش آموز را نمی شکستم
ودر مواقع لازم به بچه ها ارفاق می کردم
وبرای احترام برقرار کردن در کلاس ، اول از هر چیزی باید احترام خود را نگه دارم
تا بقیه ی دانش آموزان به من و دوستانشان احترام بگذارند.